یک درخت میلیون ها چوب کبریت را میسازد
اما وقتی زمانش برسد فقط یک چوب کبریت برای
سوزاندن میلیون ها درخت کافی است
زمانه و شرایط در هر موقعی میتواند تغییر کند
در زندگی هیچ کس را تحقیر و آزار نکنید
شاید امروز قدرتمند باشید اما یادتن باشد
زمان از شما قدرتمندتر است
از یک درخت هزاران چوب کبریت تولید میشود
اما وقتی زمانش برسد یک چوب کبریت برای سوزاندن
هزاران درخت کافیست
راستی خدا
دلم هوای دیروزراکرده
هوای روزهای کودکی را
دلم می خواهدمثل دیروزقاصدکی بردارم
آرزوهایم رابه دستش بسپارم تابرای توبیاورد
دلم می خواهددفترمشقم رابازکنم ودوباره تمرین کنم
الفبای زندگی را
می خواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم ودلم راشکستند
دلم می خواهداین باراگرمعلم گفت دردفترنقاشی تان
هرچه می خواهیدبکشید
این بارتنهاوتنهانردبانی بکشم به سوی تو
دلم می خواهداین باراگرگلی رادیدم
آن رانچینم
دلم می خواهد....
می شودبازهم کودک شد؟؟؟
راستی خدا !
دلم فرداهوای امروز رامی کند!!!!!!
راستی خداتایادم نرفته...راسته میگن....
تنهایی رابلندترین شاخه درخت خوب می فهمد....
انگارهرچه بزرگترمی شویم تنهاترمی شویم.....
به راستی خدا ازبزرگی تنهاست.....
یاازتنهایی بزرگ!!!!
وقتی دلم به سمت تو مایل نمیشود
دیوانهام بخوان که به عقلم نیاورند
تکلیف پای عابران چیست؟ آیهای
خط میزنم غبار هوا را که بنگرم
میخواستم رها شوم از عاشقانه ها
تا نیستی تمام غزلها معلقاند
مثل گیسویی که باد آن را پریشان میکند
ناگهان میآید و در سینه میلرزد دلم
با من از این هم دلت بیاعتناتر خواست، باش!
مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرتکِش است
اشک میفهمد غم افتادهای مثل مرا
عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
انگـــارآخرین سهــــــ ــــ ــم ما از همهمین سکوتـــــــــ ـــــــ ــــ اجباری سـتــــــ ـــ ـ .. ...
چه شبی است!
چه لحظههای سبک و مهربان و لطیفی،
گویی در زیر باران نرم فرشتگان نشستهام.
میبارد و میبارد و هر لحظه بیشتر نیرو میگیرد.
هر قطرهاش فرشتهای است که از آسمان بر سرم فرود میآید.
چه میدانم؟
خداست که دارد یک ریز،غزل میسراید؛
غزلهای عاشقانهی مهربان و پر از نوازش.
هر قطرهی این باران،
کلمهای از آن سرودهاست.
دکتر شریعتی
آری روزها گذشت ؛ همان شد : او رفت و من شکستم…
همــه چــیـز بــا تــو شــروع شــد !
امــــا هــیـچ چــیـز بــدون تــــو تـمــام نـمـی شـــود…
حـــتـی هــمـیـن دلــتـنـگــی هــای مـــن!
اگه ساده ای ! گه باوفایی ! اگه یک رنگی ! همیشه تنهایی . . .
عشق امانت باارزشی ست
که هرکس آن رادرقلبش نگه میدارد
برای همین است که هروقت بخواهی
عشقت راازکسی پس بگیری
بایدقلبش رابشکنی...!
دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چه کار؟
تا ابد دور تو میگردم، بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی، پروانه میخواهی چه کار؟
مردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود
راستی تو این همه دیوانه میخواهی چه کار؟
مثل من آواره شو از چاردیواری درآ!
در دل من قصر داری، خانه میخواهی چه کار؟
خرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین
شرح این زیبایی از بیگانه میخواهی چه کار؟
شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن
گریه کن پس شانهی مردانه میخواهی چه کار؟
بی هیچ اسمی میشه عاشق شد .. بی هیچ ردّی
از خدا رو خاک
من سالها عاشق شدم بی او .. یک حسِ
بی تفسیر وحشتناک
من عاشق رفتار های تو .. این ترس بیاندازه
از دینم
تو عاشق چیزی که پنهونه .. من عاشق چیزی که میبینم
بی هیچ اسمی می شه عاشق شد .. جادوی این
دلدادگی کم نیست
تا سیبهای کال بی تابند .. حوّای من! تقصیر آدم نیست
دور از تو افتادم ولی هر شب .. حس میکنم
بسیار نزدیکی
خاموش شد فانوس من ای کاش .. عادت نمیکردم به تاریکی
بی هیچ اسمی میشه عاشق شد .. بی هیچ نامی
از تو یا از من
بیدار کن این ترس پنهونُ .. این عادت هر روزه رو بشکن
من دیگه خسته شدم بس که چشام بـارونیه
پس دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه
من دیگه بسه برام تحمل این همه غم
بسه جنگ بیثمر برای هر زیاد و کم
وقتی فایدهای نداره غصه خوردن واسه چی
واسه عشقای توخالی ساده مردن واسه چی
نمیخوام چوب حراجی رو به قلبم بزنم
نمیخوام گناه بیعشقی بیفته گردنم
نمیخوام دربهدر پیچ و خم این جاده شم
واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم
یا یه موجود کم و خالی پرافاده شم
وایسا دنیا، وایسا دنیا من میخوام پیاده شم
همه حرف خوب میزنن اما کی خوبه این وسط
بد و خوبش به شما ما که رسیدیم ته خط
قربونت برم خدا چقدر غریبی رو زمین
آره دنیا ما نخواستیم دلو با خودت نبین
این همه چرخیدی و چرخوندی آخرش چی شد
اون بلیط شانس دائم بگو قسمت کی شد
همه درویش همه عارف جای عاشق پس کجاست
این همه طلسم و ورد جای خوش دعا کجاست
نمیخوام دربهدر پیچ و خم این جاده شم
واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم
یا یه موجود کم و خالی پرافاده شم
وایسا دنیا، وایسا دنیا من میخوام پیاده شم
چی تو چشاته که تو رو انقد عزیز میکنه؟
این فاصله داره منو بی تو مریض میکنه
اینکه نگات نمیکنم یعنی گرفتار توام
رفتن همه ولی نترس! من که طرفدار توام!
هرچی سرم شلوغ شد رو قلب من اثر نذاشت
بدون تو دنیای من انگار تماشاگر نداشت
منو نمیشه حدس زد با این غرور لعنتیم
هیچ وقت نخواستم ببینیم تو لحظهی ناراحتیم
میخواستم نبخشمت یکی ازت تعریف کرد
دیدن تنهایی تو منو بلاتکلیف کرد
بیا و معذرت بخواه از جشنی که خراب شد
از اونکه واسه انتقامم از تو انتخاب شد