شهرافتاب

شهرافتاب

هیچ گاه برای تازه شدن دیر نیست
شهرافتاب

شهرافتاب

هیچ گاه برای تازه شدن دیر نیست

تنهایی...

همیشه سعی می کردم توضیح دهم
که تو چرا اینقدر سردی
فکر می کنم ما این نکته را فراموش کرده ایم
که تو باید از خود بیرون بیایی و کسی را پیدا کنی
و این است که تو را بسیار تنها نگاه داشته است
تو تنها نیستی.

بسیاری از مردم در بیرون هستند
که که عاشق گذراندن یک لحظه با تو هستند
تو تنها نیستی
تو تنها از پیدا کردن کسی که خوب به تو اهمیت بدهد می ترسی

سعی کن از این چاله ی تنهایی و تاریکی که فکر می کنی در آن هستی بیرون آیی

و تو ده دانه می گیری
سعی کن به تمام این درد و رنج پایان دهی
و این دلیلی است که تو را بسیار تنها نگاه داشته است
تمام ترسهایت را در درونت انباشته ساخته ای 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
یونس یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 13:16 http://guardian.blogsky.com

خوشحالم که لینکتون کردم..خیلی زیبا مینویسین..

نظر لطف شماست دوست خوب من

محسن(صالح) چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 15:13 http://PoorMehr.BlogSky.Com

جالب بود
ولی اون شخصیت که براش گذاشتی خیلی باحال
موفق باشی

ممنون دوست خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی
مهربون من

دریا چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:12 http://azjensebaran.blogsky.com

زیبا بود عزیزم
هر دو وبم بروزن
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد