شهرافتاب

شهرافتاب

هیچ گاه برای تازه شدن دیر نیست
شهرافتاب

شهرافتاب

هیچ گاه برای تازه شدن دیر نیست

ماجراهای من و زندگی من

می دانم روزی خواهم خندید به دغدغه های امروز، روزی بعد از فردا ، آنگاه که از ماجرا به خاطره تبدیل شدند...  

 
 
 

از این همه همهمه و داد و قال مخصوص روزهای آخر سال – که بسیار دوستش دارم- چیزی نمیشنوم جز سکوت... فقط می بینم ، درست انگار به تماشای فیلمی نشسته و دکمه میوت را زده ام ... همه میایند ، میروند ، میگویند و حتی فریاد میزنند و من فقط نگاه میکنم و چیزی نیست جز سکوت... تنها نگاه میکنم با سکوت، بماند که گهگاه لبخندِ بی روحی هم میزنم جهت همراهی!....سکوت شده ام با اینکه پر از حرفم، همانطور که پر از دردم ولی درد نمی کشم، سِرّ شده ام ... درست مثل لحظه بعد از اپیلاسیون! اینقدر درد کشیده ام و از درد سرّ شده ام که اگر الان عمل پیوند کلیه هم رویم انجام بدهند باز هیچ نمیفهمم...

 

حال خوبی دارد این سِرّی و سکوت... مثل مستی می ماند، بی گیجی، بی تِلو تِلو ... صاف راه میروم ،کار هم میکنم ولی در "حال"خودم هستم، در سکوت درون خودم بسر میبرم و بیرون فقط حضور فیزیکی دارم، گاهی اینقدر با بیرونم بیگانه ام و با چشمهای گرد شده به آن نگاه میکنم که انگار از سکانس دیگری کات شده و روی صحنه دیگری مونتاژ شده ام ... فقط هستم ،آرامم ولی آرامم از خانواده آرامش نیست، یک جور دیگریست...

 

حال خوبی دارد این سِرّی و سکوت... اینقدر خوب که اگر هنرمند بودم همه چیز برای خلق یک اثر هنری فراهم بود... حیف که نه  جان کیج * شدم و نه راشنبرگ **... سیب زندگی ما هم چرخید و چرخید و وسط کار افتاد و ما فقط شدیم"مامان امیرسام" ، نه قطعه ای خلق کردیم و نه تابلویی کشیدیم و نه...  نمیدانم بگویم از این مامان امیرسام شدن، من حیف شدم یا امیرسام که مادر بی هنری چون من دارد ...

 

 

با تمام این حرفها، "حال خوبی دارم" و این هم برای خودش هنریست، آن هم از نوع کانسب چوآل!!!! کافیست 4 دقیقه و 33 ثانیه به من دقت کنید! اثری به مفهومی مفهوم، قابل تکثیر با تعریف و غیر قابل فروش و بی امضا.

 

 

--------------------------------------------------------------------

*جان کیج نوازنده معروف به جایی رفته بود که سکوت محض را تجربه کند! حقیقت امر آنچه درک کرد، امکان ناپذیری سکوت، او را به سمت ساخت معروفترین قطعه اش سوق داد: 4 دقیقه و 33 ثانیه ، سکوت. قطعه‌ای که در آن این پیانیست، 4 دقیقه و 33 ثانیه پشت پیانو نشست، بدون اینکه حتی یک کلید را بنوازد.

** راشنبرگ نقاش و نوازنده ،یک سری کار با نام نقاشی های سفید خلق میکند. بومهای سفید آویزانی که سایه های بازدیدکنندگان بر روی آنها می افتاد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد